نشاط و همدلی
در بیشتر موارد، شادی های ما مربوط به ارتباط ما با افراد اطرافمان است. هرچقدر هم موفق باشیم، اگر با همکاران، دوستان و افراد خانواده خود رابطه خوبی نداشته باشیم، هیچ راهی برای خوشحال شدنمان وجود ندارد. زیرا خوشبختی با گذراندن اوقات با افراد دیگر، شادی دستاوردهای کوچک و بزرگ یکدیگر، تعلق داشتن به دوستان واقعی و افراد نزدیک خانواده در اوقات خوب و بد همراه است.
وقتی با شکستی مواجه می شویم، به حضور کسی نیاز داریم که حمایتمان کند.
وقتی استرس داریم، حرف زدن با یک دوست حال ما را بهتر می کند.
وقتی که می خواهیم تصمیم مهمی بگیریم، بدنبال فردی هستیم که از او راهنمایی بگیریم.
وقتی به کمک نیاز داریم، به افرادی که توان حمایت دارند، مراجعه می کنیم.
با حضور چنین آدمهایی در اطرفمان احساس امنیت می کنیم؛ بخشی از ترس، غم، احساس پوچی و تنهایی جای خودشان را به شهامت، سرزندگی، امیدواری می دهند. زیرا یکی از نیازهای اساسی انسان بده بستان های ارتباطی است.
به جریان درآوردن نشاط:
آدمها با حمایت کردن از دیگران احساس قدرت، مفید بودن و سرزندگی می کنند؛ زیرا شادی و حال خوب دیگران نیز به ما سرایت می کند. پس بنظر می رسد این بده بستانهای ارتباطی نفع دو سویه دارند. یک طرف احساس امنیت و یک طرف دیگر رضایت و اعتماد به نفس می گیرد.
گفتم سرایت! به شرایطی فکر کنید که یک فرد از دانشگاه به خانه بازمی گردد و از خوشحالی خود برای خواهر یا برادرش تعریف می کند اما آن خواهر یا برادر، مشغول تماشای تلویزیون است! فکر می کنید رابطه قوی تر می شود یا ضعیف تر؟!
هنگامی که ما شروع به تصدیق و احساس این لحظات کوچک شادی افراد اطرافمان در خانه یا محل کار یا دانشگاه می کنیم، به طور کلی به یک فرد شادتر تبدیل می شوید زیرا احساسات مسری بوده و وقتی در محیطی شادی، غم یا عصبانیت جریان یابد دیگران هم از آن اثر می پذیرند به فرد افسرده ایی که هم اتاقی شماست فکر کنید، حالا به فرد سرزنده ایی که او نیز هم اتاقی شماست فکر کنید، آیا خلق آنها به احساسهای شما اثر می گذارد؟
فرمان دستیابی به نشاط(همدلی)
یکی از مهارتهایی که این بده بستانهای ارتباطی را بخوبی مدیریت می کند، همدلی است. در واقع کسی که همدلی می کند روابط مستحکم و موثری را شکل می دهد. بدون همدلی هیچ کس دوست ندارد تجربیات و احساسات خود را با شما به اشتراک بگذارد یا حتی دوست ندارد که در کنار شما باشد و شما به تنهایی و بدون ارتباط با آدمها احساس خوشبختی نمی کنید. همدلی، مهارت پیوند زدن آدمها به یکدیگر از طریق حساس شدن به دنیای درونی دیگران است و مراحلی دارد.
مراحل همدلی:
احساسات فردی را دریابیم و بفهمیم( امروز همکلاسی من با لحن تندتر و تهاجمی حرف می زند و بنظر می رسد بی قرار است، به نظر من چیزی او را ناراحت و مضطرب کرده است)
این دریافت و فهم را با او درمیان بگذاریم(به آرامی به او می گویم، بنظر می رسه امروز تندتر صحبت می کنی و بی قراری).
فرد به این نکته پی می برد که کانون توجه کسی است که درکش می کند.
و نسبت به درک شدن، بازخورد می دهد(1- یا فردی غرق در هیجانش است که ابتدا همدلی شما را نمی پذیرد و این امر فقط احساس اوست و به بخاطر رفتار شما نیست. 2- یا فرد می پذیرد و حال خودش را با شما به اشتراک می گذارد )
نکته: در همدلی به تفاوتهای فردی احترام می گذاریم- بین احساسهای خود و دیگران مرز انعطاف پذیری داریم.
این مراحل به ما کمک می کند، با فهمیدن و درک دیگران بتوانیم روابطمان را با آنها تنظیم کنیم و سوءتفاهمها، صدمه زدن به رابطه هایمان را کاهش دهیم تا در طولانی مدت از فواید همدلی بهره مند شویم.
فواید همدلی
از آنجایی که برای مصاحبه های شغلی، برای کار کردن در محیط کاری که حداقل یک سوم عمرمان را در محیط کار سپری می کنیم، به هنگام ازدواج باید با همسر و خانواده وی معاشرت کنیم، در زندگی آپارتمان نشینی برای حل و فصل مسائل ساختمان به تعامل ها وابسته هستیم. همدلی می تواند مردم آمیزی، صمیمیت، احساس امنیت در برابر پوچی و تنهایی به ارمغان بیاورد. وقتی با همدلی از عزیزان خود حمایت می کنیم، روابط ما را تقویت می کنیم.همچنین باعث کاهش واکنش های تحریک آمیز و تفسیر منفی اظهارات شخص دیگر می شویم.
گره هایی که مانع همدلی می شوند:
باورهایی که در کودکی بوجود آمده اند
برداشتهای اشتباه و سوگیری ها و تعصب ها یا کلیشه ها
ترس هایمان(مورد پذیرش واقع نشدن، طرد شدن، شرم از خطاهای گفتاری و رفتاری خودمان)
بدتنظیمی صمیمیت مثلا کنترل کردن فرد مقابل –نصیحت کردن، سرزنش کردن
چگونگی همدلی کردن:
ابتدایی ترین و در عین حال مهمترین ابزار همدلی گوش دادن و هوشیاری شنونده است، پس از آن ابزارهای زیر به کارتان می آید:
انعکاس محتوی: آنچه از صحبتهای مخاطب فهمیدن را به زبان خودتان تکرار کنید تا هر دو به درک مشترکی از موضوع برسید.
انعکاس احساس: فراتر از صحبتها و گفته ها، احساسی را که در او مشاهده می کنید به او بگویید تا متوجه شود که تمام حواس شما به اوست.
ترکیب کردن و خلاصه کردن حرفهای مخاطب نشان می دهد که شما شنونده خوب و هوشیاری هستید.
تنظیم لحن صدا، سرعت کلام، تاکیدها و چگونگی بیان با مخاطب به شما کمک می کند که شدت فکر و احساس مخاطب را تعدیل کنید.
سخن آخر:
ما با روابط انسانی به اهدافمان و به خوشبختی می رسیم و لازم است مهارتهایی برای روابط کارآمد داشته باشیم، مهارتی که بتواند پیوند روابط را نگه دارد و رسیدن به نشاط ما را بیمه کند. آیا شما می توانید نشاط روابط کاری، عاطفی، دوستانه و... را حفظ کنید؟
